۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۴
آثار و ابنیه های تاریخی ولایت بامیان

بامیان دیدنی‌ترین ولایت افغانستان است‌که در قلب خود آثار آبادی و مدنیت باستانی را جا داده و امروز به صورت یک نگارستان زیبای تاریخی به نظر می رسد.

نویسنده: دکتر فریبا فرحت سیفی

چکیده

بامیان دیدنی‌ترین ولایت افغانستان است‌که در قلب خود آثار آبادی و مدنیت باستانی را جا داده و امروز به صورت یک نگارستان زیبای تاریخی به نظر می رسد. آثار مختلف باستانی بامیان و داستان‌ها و افسانه‌های گوناگون در میان مردم محلی، ما را به فهم و درک اوستا و شاهنامه کمک کرده و تاریخی بودن شاهان پیشدادی و کیانی را عینی و روشن می‌سازد. همچنین موجودیت قلعه‌های بزرگ تاریخی و اساطیری ما را مطمعن می‌کند که افغانستان مهد پرورش فرهنگ و امپراطوری‌ها در گذشته بوده است.

کلیدواژه‌ها: بامیان، بند امیر، شهر ضحاک، شهر غلغله، کوه عروس، شهر نریمان

معرفی ولایت بامیان

بامیان ولایتی است در مسیر جاده‌ی ابریشم، که رفت و آمد بازرگانی آسیای میانه و هند را به یکدیگر متصل می‌کرد. بامیان جغرافیا و فرهنگ و تمدن شمال و جنوب هندوکش را با هم پیوند می‌داد.  لفظ «بام» که در واژگان «بامی، بامین و بامیان» دیده می‌شود به معنای روشن و درخشندگی است. وقتی می‌گوئیم از بام تا شام، مراد ما از اول صبح روشن تا شام تاریک است. بنابر گفته‌ی دکتر محمد حسین یمین نام بامیان در اوستا آمده است. (خورده اوستا 99، 100). احیاناً به شکل gien-bam  یا wam-gien  و صورت پهلوی آن bamikan باشد که در دوره‌ی جدید «بامیگان» تلفظ می‌شده است. (یمین، 1388، ص.72).

در اوستا نیز «بامیه» صفت و به معنای فروزنده و تابنده بوده، بامیک پهلوی نیز از همین ریشه می‌باشد. در زبان فارسی دری هم واژۀ «بام» به معنای روشنی، سپیده دم و درخشانی صبح است. به هر حال آن‌چه از کتب معتبر و نظریات دانشمندان برمی آید واژه‌ی بامیان به معنی روشن و بلند می‌باشد.

بامیان تاریخی محدود به بامیان کنونی نبوده، بلکه بسیار پهناور و یکی از ایالات مشهور خراسان قدیم به شمار می‌رفت. هنگامی‌که مرکز حکومت در بامیان بود، بخشی از غور و تخارستان و بدخشان و غزنی و کابل و پروان هم جزیی از ولایت بامیان محسوب می‌شدند.

جغرافیدانان قرن چهارم اسلامی چون استخری، ابن حوقل، مقدسی بشاری، صاحب حدودالعالم و مُهلبی مصری و… درباره‌ی جغرافیا و شهرهای تاریخی بامیان چنین ابراز نظر کرده‌اند.

صاحب حدودالعالم گوید: «بامیان شهری بر حد میان گوزگان و حدود خراسان و دارای کشت و برز بسیار است، و پادشاه آن را شیر خوانند.» (حدودالعالم،1342، ص. 122).

استخری نوشته است: «بلاد غزنی و کابل و پروان و پنجهیر و بدخشان و جاربایه (چارپایه) پسغورفند (غوربند) سکاوند و نجراب از جمله بلاد بامیان است.» (استخری 1347، ص.277).

محمد دمشقی جغرافی دان قرن هفتم هجری، بامیان را چنین تعریف می‌کند: «… بامیان روزگاری بزرگ‌ترین شهر این دیار و مملکتی مستقل بوده است و سرزمین آن به غزنه پیوسته است… گفته می‌شود در ناحیه‌ی بامیان بیش از چهارصد دژ و چهار رود است، که از کوه‌های بامیان سرازیر می‌شوند. در کوه‌های بامیان کان‌های بیجاده، لاجورد و جیوه و سُرب و بلور و پادزهر بسیار است.» (دمشقی، 1928، ص.224).

بامیان ناحیه‌ای است تاریخی و دارای شهرت جهانی و یکی از شهرهای کهن و معروفی است‌که در تاریخ، فرهنگ و تمدن افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است. این سرزمین در مرکز کشور در یک سطح بلند، در دامنه‌ی جنوب هندوکش و تیغه‌ی کوه بابا به ارتفاع سه هزار کیلو متر واقع است‌که نقطه‌ی اتصال کالاهای چین، هند، روم و فارس و محل جذب و تلاقی فرهنگ‌ها و مدنیت‌ها به شمار می‌رفت.

بامیان شهر مرکزی خیلی مهم افغانستان بوده و قرن‌ها راه عمده‌ی مواصلاتی میان شمال و جنوب می‌باشد، علاوه بر آن؛ نظر به اینکه دارای بناهای تاریخی و فرهنگی است، محل مراجعه گردشگران و توریستان خارجی می‌باشد.

1- بند امیر

بند امیر بامیان در دامن کوه بابا و در 125 کیلو متری کابل قرار دارد. بند امیر به مساحت 41 هزار یا 62 هزار هکتار زمین به عنوان نخستین پارک ملی افغانستان در تاریخ 30 تیر 1388 افتتاح شد. (کیانی، 1398، ص 162). بند امیر سرچشمه‌ی دریای بلخاب است و تمدن و حاصل‌خیزی حوزه‌ی بلخ مدیون آب‌های بامیان و بند امیر است. بند امیر دارای هفت چشمه طبیعی است‌که از سه بند جداگانه و چهار بند به هم پیوسته تشکیل شده است. عمق این بندها را از شش تا ده متر و در برخی جاها تا 28 متر تخمین زده‌اند. این بندها به نام بند بربر، بند غلامان، بند ذوالفقار، بند پنیر، بند قنبر، بند پودینه و بند هیبت یاد می‌شوند. بزرگ‌ترین این بندها، بند ذوالفقار و کوچک‌ترین آن بند غلامان و زیباترین و عمیق‌ترین آنها بند هیبت است.

مردم بامیان داستان شیرین و معروفی را درباره‌ی سازنده‌ی بند امیر نقل می‌کنند. آنها معتقدند که   بند امیر در زمان شاه بربر توسط حضرت علی(ع) ساخته شده است. آنها نقل می‌کنند که امام علی معجزه‌آسا و با نام مستعار  «قشمشم» به بامیان آمده و پادشاه بربر را مسلمان کرده و اژدهای بد نهادی که سالانه می‌آمد و  محصولات زمین‌های مردم را به یغما می‌برد را کشته و بند امیر را که آب آن غیر قابل کنترل بوده و زمین‌های حاصلخیز مردم را خراب می‌کرد را مهار کرده و در کنار آن نماز شکرانه به جا آورده است، که امروز بنای کوچکی در کنار بند امیر ساخته شده که به نام «قدم‌گاه حضرت علی» است که زیارتگاه خاص و عام است. در قسمت پایینی بند هیبت یک چشمه وجود دارد که به نام «چشمه‌ی شفا» یاد می‌شود. حیوانات بومی بند امیر عبارتند از آهوی نخشیر، گرگ، روباه، شغال و انواع موش‌ها و باز و عقاب و باشه نیز از پرندگان معروف این منطقه استند.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

فاضل کیانی می‌نویسد: «نام‌های بربر، بربرستان، بند بربر، شاه بربر، قلعه‌ی بربر، در بند امیر بامیان و … از عناوین قابل تأمل در تاریخ بامیان است. احتمالاً بند امیر در گذشته به نام بند بربر یاد می‌شده است. بربر نام بد و هراسناکی نیست، بلکه یک نام خوب تاریخی و ریشه‌دار است. بربر به زبان یونانی باربار است. یونانیان باستان مردم بیگانه و غیر یونانی را باربار و غیر متمدن می‌گفتند. نکته‌ی دوم این‌که تقدیس آب؛ دریا؛ خورشید؛ باد؛ باران؛ ابر؛ آتش؛ زمین؛ کوه و … و اعتقاد به چشمه‌ی شفا و داستان‌ها و افسانه‌ها و تقدس بند امیر از عقاید و باورهای دوران مهری و خورشیدپرستی است. مردم بامیان بند امیر را مقدس دانسته و برای دعا و زیارت به آنجا می‌روند. نکته‌ی سوم اینکه نام اژدر و داستان کشتن اژدها توسط امام علی(ع) و ساختن بند امیر نیز قابل تأمل است و دارای ریشه‌های کهن است که با ضحاک و فریدون شاهنامه ارتباط دارد.» (کیانی، 1398، ص 162). 

2- بت‌های بامیان

  در مرکز ولایت بامیان و دره‌های پیرامون آن مجسمه‌های سنگی خُرد و کلان بسیاری در حال ایستاده و نشسته و یا خوابیده ساخته شده‌اند که مهم‌ترین آنها دو تندیس ایستاده و سه تندیس نشسته و یک تندیس خوابیده در مرکز بامیان است. تندیس صلصال 56 متری صلصال و تندیس 38 متری شهمامه که امروز به مجسمه‌ی بودا معروف است از شهرت بسیاری در افغانستان و جهان برخوردار است. «این دو تندیس عظیم که در دیواره‌ی سنگی کوهی رو به جنوب و در بخش شمالی شهر بامیان کنده شده است، بزرگ‌ترین مجسمه‌های سنگی جهان می‌باشد. در گذشته از روی آنها مجسمه‌های خُرد می‌ساختند و می‌فروختند و بدین وسیله نمونه‌ی آنها در تمام دنیای بودایی منتشتر می‌شد. چنانچه در میان مجسمه‌های قدیم و جدید چین و جاپان و تبت نمونه‌ی بت‌های بامیان دیده می‌شود.» (کهزاد، 1372، ص 64).

فاضل کیانی می‌نویسد: «نزدیک این دو پیکر، تندیس دیگری به شکل پیرزن است که نامش «نسرم» بوده است و او را «ستوا» هم می‌گویند. همچنین در این منطقه حدود یازده مزگت (مسجد) و حدود سه هزار مغاره و سالن و سردابه و اتاق‌های مجلل در داخل کوه سنگی و با مهندسی بسیار عالی ساخته شده است‌که در آنها تصاویر خدایان، شاهان و راهبان و مردان و زنان به طور بسیار ظریف و زیبا با رنگ‌های آبی، سفید، سیاه، لاجوردی، سرخ، زردکاهی، ارغوانی و طلایی رسم شده است‌که آثار برخی از آن نگاره‌ها تا هنوز باقی مانده است.» (کیانی،1398، ص 112).

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

احمد علی کهزاد در اثر خویش (ره‌نمای بامیان) نوشته است: «هید Hide نخستین اروپایی است‌که از بامیان و تندیس‌های آن دیدن کرده است. پس از وی کپتان فرانتسس ولفورد Wilford از بامیان دیدار کرده و آن را شهر مهم بودایی خوانده است. الفنستون بر اساس باور ولفورد نوشته است‌که بت‌های بامیان با مذهب بودا در ارتباط می‌باشد.» (کهزاد، 1334 ص 167).

به هرحال آقای کهزاد شاید نخستین نویسنده‌ی داخلی باشد که به پیروی از هیون تسانگ، این دو تندیس را متعلق به بودا خوانده است. بقیه تاریخ نگاران و جغرافی‌دانان، جهانگردان، فرهنگ‌نویسان و شاعران پیشگام فارسی و عربی دوره‌ی اسلامی این تندیس‌ها را به نام «صلصال و شهمامه» و یا «سرخ بت  و خنگ بت» نوشته‌اند. نویسنده‌ی حدود العالم، یاقوت حموی، زکریای قزوینی، شیروانی، عنصری بلخی و… همه صلصال و شهمامه یا سرخ بت و خنگ بت ثبت کرده‌اند. حتی مردمان سالخورده و محلی بامیان این تندیس‌ها را به نام بودا نمی‌شناسند، بلکه آنها را به نام‌های صلصال و شهمامه و به نام بت نر و ماده می‌شناسند.

3- پناهگاه چهل‌ستون

پناهگاه چهل‌ستون یکی از کهن‌ترین آثار تاریخی و دیدنی بامیان است‌که به احتمال قوی نخستین بنای بشری در بامیان می باشد که مانند خانه‌ی مورچه ساخته شده، یعنی دهان آن تنگ و درون آن بسیار فراخ است.

«مغاره‌ی چهل‌ستون دارای کوچه‌ها و دهلیزها و دالان‌هایی است‌که در دل کوه سنگی تراشیده شده است و هر دالان با ستونی از دالان دیگر جدا می‌شود. در این مغاره ستون‌های بسیاری از سنگ تراشیده شده که به همین جهت آن را چهل ستون گویند.» (یزدانی، 1387، ص 55).

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

بسیاری از مردم محل با احمدعلی کهزاد هم عقیده اند و می‌گویند که پناهگاه چهل‌ستون متعلق به دوران شکار می‌باشد که در یک کیلومتری غرب مجسمه‌ی صلصال واقع است. این چهل‌ستون یک سردابه‌ی فوق‌العاده فراخ است‌که دارای دالان‌های دراز و و کوچه‌های بی‌شمار می‌باشد و هر دالان به دالان دیگر راه دارد و از بس‌که کوچه‌های آن زیاد است، رفتن تا بخش‌های آخر آن سخت می‌باشد و بدون یک راه بلد بومی و بدون چراغ‌های برقی رفتن به انتهای آن ناممکن است و کف مغاره هنوز هم پر از استخوان‌های حیوانات و پَر پرندگان است.

4- شهر بربر

یکی از آثار تاریخی بامیان شهر بربر است که نسبت به شهر ضحاک و چهل برج کهن‌تر به نظر می‌رسد. این شهر در فاصله‌ی دو یا سه کیلومتری شرق بازار «نَیک» شهرستان یکه وُلنگ در امتداد قله کوهی به بلندی حدود 400 متر آثار خرابه‌های به جا مانده است‌که نزد مردم محلی به نام «شهر بربر» شهرت دارد. مردم می‌گویند آنجا پایتخت شاه بربرستان  بوده که در زمان حضرت علی(ع)  با میل و رغبت اسلام را پذیرا شده است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

شهر بربر مانند شهر ضحاک فقط یک راه دارد، در سمت شمال شرق آن است‌که برای جلوگیری از هجوم دشمن دیوار ضخیم و بلندی به طول حدود 600 متر کشیده شده که فعلاً حدود 300 متر آن باقی مانده و بقیه آن به مرور ایام از بین رفته است. برخی از دیوارها از سنگ و خشت ساخته شده و باقی دیوارهای آن از گِل پخته ساخته شده است و ستون های دیوار آن دارای ضخامت چهارمتر است و هرقدر دیوار بلند می‌شود، ضخامت آن کمتر می‌شود. در وسط دیوار راه عبور و مرور برای نگهبانان ساخته شده است. در فاصله‌ی هر صد متر، چهار اطاق دیدبانی و یک برج تیراندازی با کمان دیده می‌شود.

فاضل کیانی می‌نویسد: «در کنده‌کاری‌هایی که صورت گرفته نشان می‌دهد که این شهر مدت طولانی مسکونی بوده است، زیرا شکسته‌های سفال‌های ساده و سفال‌های لعاب‌دار به رنگ‌های گوناگون و شکسته‌های سنگ آسیاب دستی (لومبو) و نیز خاکستر و استخوان‌های حیوانات و انسان به طور وافر از زیر خرابه‌ها یافت شده است. رنگ ظروف کاشی و سفال‌های لعابی آن به رنگ‌های فیروزه‌ای، زرد، نارنجی، زرد روشن، قهوه‌ای، سرخ و سرمه‌ای و رنگ‌های گوناگون بود. چنان عالی پخته شده بود، با اینکه بعضی از قطعات آن سال‌ها در معرض آفتاب قرار داشته، اما هیچ تغییر در رنگ و جلای آن‌ها رخ نداده بود… در بخش شمال تپه از درون شهر، تونلی زینه زینه برای رسیدن به مخزن آب مخفی دیده می‌شود که آب آن از دریای بند امیر تأمین می‌شده است.» (کیانی، 1398، ص 72).

5- شهر ضحاک و نریمان

یکی از قلعه‌های شگفت‌انگیز و تاریخی بامیان، قلعه‌ی ضحاک است. بر اساس اوستا و منابع عربی و فارسی و شاهنامه فردوسی، ضحاک پادشاه قدرتمندی بود که سال‌ها با جمشید پادشاه بلخ جنگید و حکومتی را که ضحاک بنا گذاشته بود، پس از هزار سال دیگر توسط فریدون و کاوه آهنگر بامی پایان یافت. قلعه‌ی ضحاک در منطقه‌ی شش پل در حدود بیست و پنج کیلومتری  شمال شرق بامیان  و در مرز شهرستان شیبر واقع است. در دهن دره‌ی ورودی شمال شرق مرکز بامیان در سه راهی بلخ و کابل و غزنی در جایی که دو آب بامیان و دره‌ی کالو به هم می‌رسند، ویرانه‌های گسترده‌ای از دیوارها و برج و باروهای کهنه‌ای به جا مانده است‌که به نام های قلعه‌ی ضحاک و شهر ضحاک نیز به نام شهر سرخ یاد می شود و بخشی از برج‌هایی که در سمت دره‌ی کالو قرار دارد به نام شهر نریمان یاد می‌شود.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

«شهر ضحاک با معماری بسیار پیچیده و افسانه‌ای ساخته شده است. دیوارهای شهر ضحاک همانند قلعه‌ی چهل برج به صورت کمربند از پایین و دامنه‌ی کوه آغاز شده و به سمت قُله کوه کشیده شده است. هرچه بالاتر می‌رود، پهنا و ارتفاع دیوارها بیشتر و کمربندهای امنیتی آن محکم‌تر می‌شود… گمان می‌رود که این مجموعه‌ی بناها در سه بخش بالای ارگ برای حاکم و اهل دربار، پایین ارگ برای سربازان و مدافعان شهر و بخش مسکونی شهر برای عامه‌ی مردم بوده است.» (یزدانی، 1387، ص 74). 

از منابع کهن برمی‌آید که تاریخ بنای شهر ضحاک و شهر نریمان و چهل برج به زمان اساطیر و دوران مهری-ویدی می‌رسد و با شاهان پیشدادی و داستان جنگ ضحاک با قیام عدالت‌خواهانه‌ی فریدون و کاوه آهنگر و با سلطنت خاندان سام نریمان زابلی و با شاهان شنسبی غور و بامیان مرتبط است.

6- قلعه‌ی چهل‌برج

یکی از عجایب تاریخی و دیدنی بامیان قلعه‌ی چهل‌برج است‌که در حدود 75 کیلومتری شمال غرب مرکز شهرستان یکه وُلنگ بامیان واقع است. این قلعه همانند مراکز نظامی و سلطنتی نیاکان باستانی مردم بامیان است. بنای آن از سنگ و بخش بالای آن از خشت خام ساخته شده، عرض دیوارهای آن حدود سه متر بوده و این ساختمان چنان محکم است‌که با گذشت قرن‌ها هنوز هم در مقابل حوادث طبیعی مانند برف و باران و زلزله‌ها به طور کلی محو و نابود نگردیده است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

گفته می‌شود این قلعه دارای صد تا سیصد برج بوده است و در داخل سقف‌های آن نقاشی‌های خیلی ظریف و زیبا به رنگ‌های مختلف دیده می‌شود. باستان‌شناسان عقیده دارند که بنای چهل برج به دوره‌ی پیش از اسلام برمی‌گردد و ساختمان آن مانند قلعه‌ی ضحاک است.

کاظم یزدانی می‌نویسد: «در سقف و بغل دیوارهای اطاق‌ها تصاویر بسیار زیبا و دل‌نشین به رنگ سرخ نقاشی شده است‌که زنان کمر باریک و در حال رقص پیاله‌هایی در دست دارند و به کسی نشسته بر تخت تعارف می‌کنند. در یکی از این اطاق‌ها تصویر مردی دیده می‌شود که احتمالاً او پادشاه مقتدری بوده است، چند مرد در اطراف او ایستاده‌اند و رقاصه‌ها پیش رویش در حال رقص اند. در قسمت دو بازوی این مرد دو مار کوچک و زیبا طوری رسم شده است‌که گویا این مارها از شانه‌های وی روییده اند. نام این مرد و تصاویر معلوم نیست، اما مردم می‌گویند که این تصویر مربوط به ضحاک ماردوش است.» (یزدانی، 1387، ص 83).

7- شهر سرخشک

یکی از آثار تاریخی بامیان شهر سرخشک است. چهار کیلومتر دورتر از دره‌ی شکاری در حدود 30 کیلومتری شرق بامیان در شهرستان شیبر، بر بالای خرابه‌های حصار قلعه‌ای بنام شهر سر خشک است‌که بسیار مستحکم و دارای موقعیت مهم بوده است. این حصار مانند شهر غلغله و شهر ضحاک آبادی‌هایی به شکل سردابه و بناهایی از خشت خام دارد و از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول شامل خرابه‌های اصل شهر است‌که شامل مسجد و برخی از بناهای آن تا هنوز باقی مانده است و بخش دوم شامل ارگ یا بالاحصار است. این شهر هم در اثر حمله‌ی مغول و به قولی توسط اردوی عبدالرحمان خان ویران شده است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

8-قلعه‌ی گوهرگین

یکی از قلعه‌های تاریخی بامیان است در 18 کیلومتری جنوب‌شرق مرکز شهرستان یکه وُلنگ در بالای یک تپه‌ی سنگی و دارای چندین برج نیمه ویران و پر نقش و نگار می‌باشد. از پیشینه و تاریخ این شهر کسی چیزی نمی‌داند. مردم آن را مربوط به کافری از توابع شهر بربر می‌دانند. بر اساس چندین قبری که در کنار آن خرابه‌ها دیده شده است، تاریخ آن را به پیش از اسلام مربوط می‌سازد، زیرا در کنار اسکلت‌ها، مجسمه، ظروف سفالی، مهره‌های سنگی و گِلی به دست آمده است‌که مربوط به عصر خورشید پرستی بوده و تا زمان بودا هم آباد بوده است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

9- شهر غلغله

 مهم‌ترین شهر تاریخی در مرکز بامیان بالاحصار یا شهر شاهی بوده است. شهر شاهی امروزه موسوم به شهر غلغله است. ارگ شهر غلغله که در دامنه‌ی جنوب شرق بت‌ها واقع است بر بالای تپه‌ی سنگی به بلندی حدود 100 تا 140 متر ساخته شده بوده است و امروز خرابه‌های آن به مساحت 4 تا 5 هکتار زمین می باشد. خرابه‌ی مسجد جامع شهر، برج‌های دیدبانی، مغاره‌ها، زیرزمینی‌های پرپیچ و خم، نوع خاص معماری، مصالح به کار رفته در ساخت شهر غلغله هنوز هم برای گردشگران بسیار جذاب و دیدنی است. این شهر از جمله هشت اثر تاریخی ولایت بامیان است‌که جزو میراث‌های فرهنگی جهان شمرده می‌شود.

هرچند بانی شهر غلغله را ملک فخرالدین برادر بزرگ سلطان علاءالدین حسین شاه غوری می‌دانند، اما به نظر می‌رسد این شهر مانند شهر ضحاک و دیگر شهرهای اساطیری به دوران اساطیر برمی‌گردد. زیرا سیستم آب‌رسانی آن عیناً مثل سیستم آب‌رسانی شهر ضحاک و چهل‌برج و دیگر قلعه‌های اساطیری می‌باشد. از این قلعه نیز شماری پارچه و کاسه‌های گلی سبز رنگ با نوشته‌های کوفی و تعدادی اسناد خطی روی کاغذ پیدا شده است. همچنین یک دروازه‌ی چوبی که برآن به رسم‌الخط کوفی «الملک الله» نوشته شده و یک جلد کتاب خطی معروف به فال‌نامه که مرکب از چندین رساله و بعضی یادداشت‌ها است به دست آمده است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

10- اژدهای خوابیده

یکی از دیگر از آثار دیدنی بامیان در نزدیک روستای شهیدان؛ دره‌ای به نام دره‌ی اژدها یا دره‌ی اژدر است‌که مانند یک دیوار بلند طبیعی سفید رنگ به شکل اژدهای خوابیده، دارای دو شاخ دیده می‌شود که بلندی آن 12 متر، قطرش 10 متر و طولش حدود 240 متر می‌باشد. مردم عوام معتقدند، که در اینجا اژدهای غول پیکری وجود داشته که مردمان و حیوانات را می‌خورده است. تا اینکه امام علی(ع)  معجزه‌آسا به بامیان آمده و این اژدها را می‌کشد و از فرق سر تا دم آن را تسمه کشیده و نزد شاه بربر می‌برد. شاه بربر برابر به وزن حضرت علی برایش طلا داده و امام طلاها را به فقرا می‌بخشد.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

11- کوه عروس

کوه عروس در 140 کیلومتری مرکز بامیان است. کوه عروس به معنای کوه زیبا و یکی از رشته‌کوه بابا است دارای 4500 متر ارتفاع است و در شرق کوتل شاتو و نزدیک دره‌ی تگاب برگ در شهرستان پنجاب واقع می‌باشد.

این کوه تا نیمه‌های تابستان پوشیده از برف است و تا الان کسی نتوانسته تا آخرین قله‌ی آن بالا رود. در نزدیک آخرین قله‌ی این کوه یک حوض طبیعی آب است و چندین چشمه‌ی زلال دیگر نیز از بغل و پهلوی آن روان هستند. از شمال و جنوب کوه عروس، چشمه‌های آب گرم جاری است و چهار سمت آن پوشیده با گل‌های زیبا و گیاهان دارویی است.

نگاهی به ارزش‌های فرهنگی ولایت بامیان

12- راه زیر زمینی 

یکی از آثار قابل تحقیق بامیان راه زیر زمینی بسیار شگفت‌آوری است‌که گفته می‌شود که یک راه به طرف کابل دارد و یک راه به طرف بلخ.

نتیجه 

نتیجه‌ی این تحقیق را می‌توان در شش مورد زیر مشخص کرد: 

1- روایت بامیان از افسانه و اسطوره آغاز شده و به تاریخ انجامیده است.  

2- بند امیر و داستان‌های آن از دوران مهریان ویدی باقی مانده است. مردم بامیان پس از ظهور اسلام، همانند باقی مردم غور و گرجستان به اسلام گرویدند. آنها به برخی از باورهای پیشین خویش نام و رنگی جدید دینی دادند و بند بربر را به نام بند امیر تغییر دادند و نام معجزه‌گران اساطیری خود (فریدون و کاوه آهن‌گر) را نیز به امام علی(ع)  تغییر دادند.  

3- می‌توان گفت که مردم بامیان از قدیم‌الایام مردمان بافرهنگ، متدین، نگارگر، هنرمند و عقل‌گرا بوده‌اند و بزرگ‌ترین امپراطوری‌های اساطیری در بطن همین ولایت جا داشته است.

4- شهر بامیان مهد پرورش آیین بودایی بوده است.

5- احتمالاً بند امیر پیش از اسلام همان بند بربر بوده است.

6-از بعضی روایت‌ها و افسانه‌هایی‌که در مورد بعضی از یادگارهای فرهنگی بامیان است، به این نتیجه می‌رسیم که مردم بامیان عقیده و علاقه‌ی راسخ به حضرت علی داشته‌اند.

منبع: انجمن سید کیان

کتاب‌نامه

– اصطخری، ابواسحق عبدالله، 1347، المسالک و الممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

– دمشقی انصاری، محمد، 1928، نخبه‌الدهر، ترجمه‌ی طبیبیان، چاپ لیپزیگ.

– فرحت سیفی، فریبا، 1394، جغرافیای افغانستان در شاه‌نامه فردوسی، کابل: انتشارات لاجورد.

– کهزاد، احمدعلی، 1372، آثار عتیقه‌ی بامیان، چاپ اول، کابل: انجمن تاریخ افغانستان.

– کهزاد، احمدعلی، 1334، ره‌نمای بامیان، کابل: انجمن تاریخ افغانستان.

– کیانی، فاضل، 1398، بامیان در تاریخ و ادبیات فارسی، به مناسبت سمینار افغانستان گهواره‌ی زبان فارسی.

– ]نامعلوم]، 1342، حدودالعالم، ترجمه‌ی میرحسین شاه، حواشی و تعلیقات مینورسکی، کابل: دانشگاه کابل.

– یزدانی، کاظم، 1387، بامیان سرزمین شگفتی‌ها، چاپ اول، کابل

– یمین، محمد حسین، 1388، افغانستان تاریخی، کابل: انتشارات سعید.

منبع: انجمن سید کیان

لینک:

https://sayedkayan.org/fa/archives/1072

کد خبر 23882

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =